سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























خلوــــــــت مســــــــــــــــــــــتان

                                            به نام خداوند بخشنده و مهربان

سلام

دوستان عزیز پارسی بلاگ مدتی بود که نتونستم دست به قلم ببرم و بنویسم بابتش از همه شما عذر می خوام چرا که درگیر کار و درس بودم و هم چنین در حال نوشتن یک کتابم که امیدوارم به زودی چاپ بشه ان شاءالله که بعد از این زودتر میام و حالا هم شعری از خانم فروغ فرخزاد با عنوان اندوه پرست براتون می زارم که امیدوارم خوشتون بیاد .

 

کاش چون پاییز بودم.......کاش چون پاییز بودم

کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم

برگ های آرزوهایم یکایک زرد می شد

آفتاب دیدگانم سرد می شد

ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد

اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد

وه...چه زیبا بود اگر پاییز بودم

وحشی و پرشور و رنگ آمیز بودم

شاعری در چشم من می خواند.......شعری آسمانی

درکنارم قلب عاشق شعله می زد

در شرار آتش عشقی نهانی

نغمه ی من ..همچو آوای نسیم پرشکسته

عطر غم می ریخت بر دل های خسته

پیش رویم:

چهره ی تلخ زمستان جوانی

پشت سر:

آشوب تابستان عشقی ناگهانی

سینه ام :

منزلگه اندوه و درد و بدگمانی

کاش چون پاییز بودم ....کاش چون پاییز بودم

ممنونم از این که با وجود نبودم اومدید و سر زدید در پناه آقا امام زمان سربلند و سرفراز باشید.


نوشته شده در یکشنبه 89/2/5ساعت 10:21 صبح توسط سرو سیاه نظرات ( ) |

                                     

علی ساعت به ساعت می رود تا مرز بیهوشی

چراغ عمر مولا می گذارد رو به خاموشی

صدای واعلیا تا به گردون می رود امشب

ز چشم زینب و فرق علی خون می رود امشب

                                     شهادت امیرالمومنین علی(ع)

چشمان اشک بارم را رو به در یچه تاریخ می گشایم و سفر می کنم به قرن ها پیش درمیان     

کوچه های خلوت کوفه قدم زنان پیش می روم سایه سکوت بر سر شهر گسترده شده و این

سکوت عجیب حزن آلود است هم چنان که پیش می روم قامت بلند مردی در نظرم می آید که

لباس خشن وکهنه ای بر تن دارد می اندیشم که حتما از نیازمندان است از هیبتش اندامم به لرزه

می افتد کیسه ای بر دوش دارد و گاه بر در خانه ای می ایستد در میزند چیز ی روی زمین       

می گذارد وبه راه می افتد کنجکاو می شوم بر در خانه ای می ایستم و از زنی می پرسم

که این بسته چیست وآن مرد کیست؟دست ها را به آسمان بلند کرده در حق مرد ناشناسی که

شبانه غذایی به او و اطفال یتیمش می رساند دعای خیر می کند و می گوید شوهرش مدتهاست

که چهره در نقاب خاک کشیده است این مرد به او و فرزندانش سر می زند کودکانش را روی  

شانه های نیرومند وپهنش نشانده با آنان به بازی می پردازد و در کارهای خانه او را یاری می کند

دوباره به راه می افتم گویی کار مرد به پایان رسیده رو به روی در خانه ی کوچکی  می ایستد و

وارد می شود آن جا  کجاست آه فهمیدم ازسخنانش یافتم که خانه ی دخترش است سفره ای

پهن می شود ومرد نان و نمکی به عنوان سحری می خورد آوای خوش اذان به گوش می رسد به

پا می خیزد تا به مسجد رود داخل حیاط پرندگان سروصدابه راه می اندازند می خواهند جلوی بیرون

رفتنش را بگیرند لباسش در آستانه در به قفل گیر می کند شاید که پاهایش نیز او را منع می کنند

اما مرد مصمم است راست قدم بر می دارد روح والایش اجازه ی ایستادگی برابر  فرمان خداو

خواست  نمی دهد  به سوی مسجد پیش می رود فضای کوفه از عطر بهشت پر می شود..........

                                      دعا

شهادت مولی متقیان امیرالمومنین حضرت علی(ع) به پیشگاه حضرت ولی عصر (عج) و به همه ی

شیعیان و دوست داران آن حضرت تسلیت عرض می کنم.

با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در شب های عزیز قدر دعا برای فرج امام زمان ارواحنا فداه را

ز یاد نبر ید.

علی جان،درشام غریبانت به همراه دیگر یتیمان کوفه کاسه شیری به دست شمعی روشن     

می کنم وبر بی پدر شدن جهان می گریم.

امشب دلم به میهمانی شقایق ها رفته؛امشب تمام قاصدک ها را به سوی خدا پرواز می دهم دلم

از عطر دعا پر است: خدا خدایا خدایا خدایا مرا به حال خود مگزار مگزار من هم ابن ملجم باشم

مگزار از مردم کوفه باشم مگزار ز دار و دسته یزید بشوم !خدایا مهدی تنهاست مهدی تنهاست و من در این

ظلمت پی کورسوی امیدی می گردم تا خود را به کاروانش برسانم

اما می دانم که مرا لیاقت این عشق نیست خدایا بس  نیست این دلتنگی؟بس نیست این      

 بی پدری؟خدایا ظهورش برسانیا ابا صالح المهدی

مهدی جان بیا بیا که جهان در انتظار توست بیا که ما به اندازه ی تمام مجنون های عالم پریشانیم بیا خواب این ظلمت را با نور رخت آشفته کن بیا که جهان در انتظار توست!

اللهم بحق علی (ع) بحق ولیت بحق آن که گویند در معراج با صدای او با محمد(ص) سخن گفتی

                                            اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

 


نوشته شده در سه شنبه 88/6/17ساعت 3:40 عصر توسط سرو سیاه نظرات ( ) |

دوستان عزیزم سلام،

امیدوارم هرکجای ایران عزیز و پهناور هستید زیر سایه عنایات حضرت ولی عصر (عج) سلامت

باشید.

دوستان خوبم بی مقدمه می گو یم چندی است که در کشور عزیزمان بحثی راجع به

اهدای اعضای بیماران مرگ مغزی به افراد نیازمند پیوند مطرح ودر حال انجام است؛با وجود 

این ، مسئله  پیوند هنوزدر کشور ما جای نیفتاده و عده ای این امر را قبول نمی کنند با این

حال از نظر من چه خوب است که مرگ ما باعث نجات  جان افراد دیگر بشود و شاید

که دعای خیر افراددریافت کننده پیوند توشه ای برای آخرتمان باشد مگر نه اینکه عضو ما قرار

است در خاک بپوسد و جانداران از آن تغذیه کنند چرا باعث زندگی بخشیدن به دیگران نشویم

هرچند که نباید از حق گذشت این کار برای یک خانواده داغ دار بسیار سخت است

که...بگذریم اگر مایل بودید که در این کار شما نیز سهمی داشته باشید می توانید به منو

لینک دوستان سمت راست  وبلاگم روی کلمه امید کلیک کرده و وارد سایت اهدا شوید و

کارت عضویت دریافت کنید با آرزوی سلامتی  وموفقیت  برای شما،گل تقدیم شما هانا  

 


نوشته شده در چهارشنبه 88/6/11ساعت 6:6 عصر توسط سرو سیاه نظرات ( ) |

فردی در حال راندن یک اتومبیل مرسدس بنز مجلل بود که یکی از چرخ هایش پنچر شد.به

هنگام تعویض ،آن فرد مزبور متوجه شد که جک ماشین بر سر جایش نیست.

همان طوری که به دنبال کمک می رفت با خود فکر می کرد:<<بسیار خب تا اولین خانه رفته

واز آن ها تقاضای کمک و یک جک قرضی می کنم،شاید وقتی صاحبخانه ماشین مرا دید

بخاطر آن جک از من تقاضای پول بکند.چنین ماشینی که نیاز به جک داشته باشد او از این

موقعیت سو استفاده کرده و حداقل تقاضای 10 دلار از من خواهد کرد.>>

و همان طور که راه می رفت قیمت هم افزایش می یافت.وقتی که به یک خانه می رسد و

صاحب آن در را برایش باز می کند؛مرد صاحب ماشین فریاد می زند:<<شما یک دزد هستید

یک جک ماشین این قدر نمی ارزد.می توانید آن را پیش خودتان نگاهدارید!!!!!!!!!!!!!>>

کدام یک از ما می تواند ادعا کند که هرگز چنین رفتاری نداشته است؟؟؟؟؟؟؟گل تقدیم شماتبسم 


نوشته شده در دوشنبه 88/6/9ساعت 11:46 صبح توسط سرو سیاه نظرات ( ) |

تجمل دوستی نشانه ی انحطاط یک ملت است.

وقتی که افکار عالی نیست که افراد در کارهای بزرگ و فداکاری ها و هنرنمایی ها

کسب شخصیت کنند؛از راه تجمل می خواهند برای خود تحصیل شان و حیثیت نمایند.گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما

مواظب باشیم!!!

                                                             ((روح القوانین))


نوشته شده در یکشنبه 88/5/25ساعت 10:5 عصر توسط سرو سیاه نظرات ( ) |


Design By : Pichak