پيام
+
[وبلاگ]
سياه مشق اين بار با رقص سايه ها به روز شد................. سايه هاي سياه و زشت روي ديوار سرد و سنگي به رقص در آمدند دور يک آتش بزرگ...ترسيده بود طفلک دلش ..آن ها مي رقصيدند و پاي مي کوبيدند و دل هراس زده او بود که تاوان مي پرداخت...
يکي پاي مي کوبيد ديگري دست مي افشاند و يک شکم گنده ي خپل روي طبل مي کوبيد...
هياهو بود در سرش آن قدر هياهو که داشت از پا در مي آوردش پاهايش همچنان استوار بود
سيده آرميتا
91/7/15
سيده هانا صداقت
منتظر کـــــــــــامـــــنـــــتــــــــ ها و نظرات شما مي مونم.....
سيده هانا صداقت
ممنون از 12 آخرين جزء زمونه ا، سادات موسوي، نوشتارهاي زيبا
كيمياي ناب
و من:)
سيده هانا صداقت
:)و ممنون از كيمياي ناب، آسمان-23، 229522-صداقت
كيمياي ناب
:)
سيده هانا صداقت
:)
سيده هانا صداقت
.
ساناز-23
هانا واسه خودت بود؟؟؟؟؟؟/
سيده هانا صداقت
اوهوم نقش اولش رو خودم بازي کردم ...دوسش داشتي ؟!! مي گما کامنت هم بزاري بد نيستا!