شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ معرفــــــــي کتـــــاب *عصايي كه راوي قسمتي از جنگ شد*.....مخفي‌كردن يادداشت‌هاي نوشته‌شده بر روي كاغذ سيگار در داخل يك عصا، در نگاه اول به فيلم‌هاي ماجراجويانه و پر افت و خيزي مي‌ماند كه بيننده را تا انتهاي داستان ميخكوب مي‌كندو... اين کتاب چاپ انتشارات سوره مهر ...دفتر ادبيات و هنر مقاومت است...که امسال به چاپ بيست و پنجم رسيد .
اما اين يادداشت‌هاي پنهان شده در درون عصا خاطرات 811 روز اسارت سيد ناصر حسيني‌پور از زندان‌هاي مخفي عراق هستند؛ يادداشت‌هاي روزانه‌اي كه از 3 تير 1367 آغاز مي‌شوند و تا 22 شهريور 1369 ادامه مي‌يابند و اشك‌ها و لبخندهاي اسراي ايراني در عراق را روايت مي‌كند./سيد ناصر حسيني‌پور كتابش را به وليد فرحان، شكنجه‌گري كه از هيچ فرصتي براي آزار و اذيت او غافل نمي‌ماند تقديم كرده.
شكنجه‌گري كه او را مجبور به دويدن بر روي يك پا مي‌كند، او را مجبور به ساعت‌ها خيره شدن به آفتاب مي‌كند و براي بيرون كشيدن اطلاعات از ناصر با كابل به جان او مي‌افتد.
.«پايي كه جا ماند» به شرح بسياري از اعمال و رفتار اسرا و نظاميان عراقي پرداخته و زواياي بسياري را از زندگي اسرا در كمپ‌هاي عراقي روايت كرده است. اين امر موجب شده كه راوي به موضوعات متنوع و گوناگوني از زندگي اسرا در كتاب اشاره كند؛ گذران اوقات فراغت، عزاداري، آموزش و تدريس، آدم‌فروشي و ...
.يادداشت‌هاي اوليه‌ي كتاب بسيار طولاني و با جزئيات فراوان نقل شده‌اند و در ادامه كوتاه و كوتاه‌تر‌ مي‌شوند. يكي ديگر از ويژگي‌هاي اين كتاب، آشنايي خواننده با حال و هواي اسيران ايراني در مناسبت‌هاي ويژه مانند پذيرش قطعنامه، رحلت امام (ره)، اعياد و مناسبت‌هاي ملي و مذهبي و جو حاكم بر اسرا است.
كتاب «پايي كه جا ماند» تشكيل شده است از 15 فصل با عناوين: جزيره‌ي مجنون: جاده‌ي خندق، جزيره‌ي مجنون: پد خندق، الميمونه: سپاه چهارم عراق، دژبان مركز بغداد، زندان الرشيد: بيمارستان الرشيد بغداد - دژبان مركز بغداد، زندان الرشيد تكريت، كمپ ملحق تكريت، اردوگاه 16 تكريت، بيمارستان القادسيه تكريت،
كمپ ملحق تكريت، اردوگاه 16 حبانيه، بيمارستان 17 تموز، اردوگاه 13 رماديه، ايران، تولدي دوباره. همچنين در پايان كتاب بخشي را به اسناد و عكس‌ها اختصاص داده‌اند.
نگارش اوليه‌ي اين كتاب در سال‌هاي 1375-1370 انجام گرفته و زماني كه نگارش دوم كتاب با چند سال تأخير پايان يافته، نويسنده از انتشار آن امتناع كرده است. صفحات نوشته شده چند سالي در كتابخانه‌ي نويسنده ماند تا با اصرار دوستان در سال 1390 در قالب اين كتاب منتشر شد.
حسيني‌پور كه به نوشتن يادداشت‌هاي خود در دوران اسارت علاقه‌ي بسياري داشته، در مورد سختي خود براي به‌دست آوردن يك مداد مي‌نويسد: امروز تسبيحم را با يك نصف مداد با سلوان عوض كردم. ارزش تسبيحم كه با هسته‌ي خرما درست شده بود، بيشتر از ده دينار مي‌شد. ارزش يك نصف مداد كمتر از يكصد فلس بود. هر هزار فلس يك دينار عراقي است.
چند روزي بود كه براي نوشتن، خودكار و مداد نداشتم. دلم مي‌خواست تسبيحم را نگه‌بدارم تا روزي كه آزاد شدم، براي پدرم ببرم. آرزو داشتم پدرم با تسبيحي كه از هسته‌هاي خرماي عراق درست كرده بودم، ذكر بگويد. روايت بازگشت سيد ناصر حسيني‌پور نيز از نقاط عطف اين كتاب محسوب مي‌شود،
زيرا در حالي كه همگان او را مفقودالاثر تلقي مي‌كردند، خبر بازگشت او به ايران مي‌رسد و پدر او در كمال ناباوري مي‌گويد: «اگه ناصر اومد، من هم مي‌رم سر قبر سيد منصور مي‌گم تو هم پاشو بيا خونه.» جمله‌اي كه به قول سيد ناصر هنوز هم در ميان خانواده‌شان تكرار مي‌شود.
در كنار يادداشت‌ها و ذكر خاطرات، قالب نوشتاري اين كتاب نيز قابل توجه و تامل است. با پايان يافتن جنگ تحميلي در سال 67، كتاب‌هاي بسياري در مورد خاطرات رزمندگان و شهداي دفاع مقدس منتشر شدند. وجه غالب بسياري از اين كتاب‌ها، مصاحبه با بازماندگان جنگ و يا اطرافيان آنها بود كه در يك يا چند مرحله انجام مي‌گرفت.
پس از پياده كردن مصاحبه‌ها بر روي كاغذ، افرادي به نگارش، ويرايش يا بازنويسي اين خاطرات مي‌پرداختند و سرانجام كتابي در مورد يكي اين عزيزان منتشر مي‌شد. در ميان رزمندگان و بازماندگان جنگ، عده‌ي قليلي بودند كه شخصاً به نوشتن خاطرات خود اقدام كردند و انتشار يادداشت‌ها قالبي كاملاً مهجور بود.
كتاب «پايي كه جا ماند» از اين حيث نوعي خط‌شكن محسوب مي‌شود، زيرا از سويي در قالب يادداشت‌نويسي است و از سوي ديگر سيد ناصر حسيني‌پور شخصاً آن را نگاشته است.
*سخن مقام معظم رهبري در خصوص ارزش اين کتاب:تاکنون هيچ کتابي نخوانده و هيچ سخني نشنيده‌ام که صحنه‌هاي اسارت مردان ما را در چنگال نامردمان بعثي عراق را، آنچنان که در اين کتاب است به تصوير کشيده باشد. اين يک روايت استثنايي از حوادث تکان دهنده‌اي است که*
*از سويي صبر و پايداري و عظمت روحي جوانمردان ما را، و از سويي ديگر پستي و خباثت و قساوت نظاميان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده مي‌گذارد و او را مبهوت مي‌کند. احساس خواننده از يک سو شگفتي و تحسين و احساس عزت است، و از سويي ديگر غم و خشم و نفرت* 2/6/91 *سيدعلي خامنه‌اي “*
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top