پيام
+
*اين شعر بسيار زيبا تقديم به همه دوستداران مولا عيدتون مبارک*:از بيابان بوي گندم مانده است....عشق روي دست مردم مانده است/آسمان بازيچه ي طوفان ماست..ابر نعش آه سرگردان ماست../باز هم يک روز طوفان مي شود..هر چه مي خواهد خدا آن مي شود /مي روم افتان و خيزان تا غدير..باده ها مي نوشم از جوشن کبير/آب زمزم در دل صحرا خوش است..باده نوشي از کف مولا خوش است/فاش مي گويم که مولايم عليست..آفتاب صبح فردايم عليست
||عليرضا خان||
93/7/22
سيده هانا صداقت
*بغض چندين ساله ي ما باز شد.يا علي گفتيم و عشق آغاز شد*
/يا علي گفتيم و دريا خنده کرد..عشق ما را باز هم شرمنده کرد../يا علي گفتيم و گلها وا شدند..عشق آمد قطره ها دريا شدند../ياعلي گفتيم و طوفاني شديم..مست از آن دستي که مي داني شديم../ياعلي گفتيم و طوفان جان گرفت..کوفه در تزوير خود پايان گرفت/کوفه يعني دستهاي ناتني ..کوفه يعني مردهاي منحني... کوفه يعني مرد آري مرد نيست ..يا اگر هم هست صاحب درد نيس
سيده هانا صداقت
/عده اي رندان بازاري شدند..عده اي رسوايي جاري شدند/آن همه دستي که در شب طي شدند..ابن ملجم هاي پي در پي شدند..از سکوت و گريه سرشارم علي/ تا هميشه دوستت دارم علي.../// ازدکتر محمود اکرامي فر -کتاب: « دريا تشنه است »
سيده هانا صداقت
...........