سلام
زيارت قبول
تولد قمري و عيدت هم مبارک
من عاشق شدن را بلد نيستم تو يادم بده عاشقي مي کنم
من افتادگي را بلد نيستم تو يادم بده بندگي مي کنم
اگر عشق ورزي به راهت بد است به جان خودت من بدي مي کنم
اگر اشک باري به راهت کم است تو يادم بده دلبري مي کنم
اگر راه خود را به من رو کني به هر دو جهان سروري مي کنم
سلام....زيارت قبول
مداح اهل بيت مداحي مي کرد اصلا يادم نمي آيد چه مي خواند به جاي لذت بردن زل زده بودم به او و با نگاهم التماسش مي کردم که اين خواندن را تمام کند.
شايد با خودتان مي گفتيد عمريست به پاي اين مداحيها نشسته ام ودر فراق مي گريم... بگذار در اين دم خوش باشم گرچه که رنگ وبوي صداي تو را دوست دارم ... اما اکنون صداي توي اندوه خيام را دارد.
سلام عليکم بسيار جالب وقشنگ لحظات ديدار با آقا رو بيان کرديد . انشاالله موفق و مويد باشيد . يا علي التماس دعا
آقا وارد شدند از سمت راست صداي جيغ و گريه و شعار با هم مي آمد جمعيت به سمت جلو حرکت کرد و صف به هم ريخت آن دقايق اصلا فکر نمي کردم فقط مي گريستم چشم دوخته بودم به ايشان اشک هايم فرو مي ريخت از شدت گريه نمي توانستم شعار بدهم باورم نمي شد زمان ومکان گم شده بود انگار.
انشاله قسمتت باشه جنوب خواهرم ///خيلي قشنگ حس دادي ممنون و التماس دعا
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سيده جون خودم... بسيار بسيار زيبا...
يه چايي به ما ميذي تا اينجا اومديم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باعرض سلام خدمت سيده هاناي عزيز دوست خوبم....
قشنگ توصيف کرده بودي
خوشا به حالت ....
التماس دعا...
سلام خانومي...خوبي خواهر جون؟
خوشا به سعادت....غبطه ميخورم به تو و حس وحالت
عيدت هم مبارک باشه
اگه بگم مهدي نميذاره برات بنويسم باورت نميشه...خيلي خوشحال شدم از بودن اينجا
موفق باشب
ياعلي