سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























خلوــــــــت مســــــــــــــــــــــتان

عشق یعنی : هزار رکعت نمازیه که علی (ع) می خوند و می دونست خدا به اون نیازی نداره و می دونست دنیا برای خاطر اون به وجود اومده اما هرگز مغرور و جاه طلب نبود و بر خودش سخت می گرفت عشق در استغفارهای هر روزه ی پیامبر بهترین خلق خداست عشق در نماز شب نشسته ی زینب (س )در عاشوراست عشق سر بریده ی حسین روی نیزه است که به حمد و ثنای پروردگارش مشغوله عشق تو دست رباب متجلی می شه وقتی گهواره ی خالی علی اصغر رو تکان می ده عشق تو شرمندگی عباسه واسه این که نتونست آب ببره عشق تو بی قراریه رقیه است واسه بابا عشق تو عدالت علی است عشق اینایی که ما می گیم نیست نه عشق تو سفره ی خالی خونه زهرا و علی است و محبتشون به همه تو پشتیبانی شون از همه تو اون لحظه ی شکسته شدن دره عشق تو هزار سال غریبیه مهدی فاطمه است تو دعاهای هر شبشه شب هایی که واسمون دعا می کنه و برامون طلب بخشش می کنه و ما بی تفاوتیم .... عشق تو وجود خداست عشق تو آفرینش آدمه با این که خدا به وجودش نیاز نداشت و هابیل اولین قربانی عشق بود... عشق تو روده های بیرون ریخته ی اون پسر جوونه که واسه دفاع از کشورش پر پر شد... عشق تو صدای اسلحه است... تو صدای خمپاره و گلوله است... تو سربند یاحسین نوجون 13 ساله اس.... عشق تو صورت خمینیه ....تو نگرانی خامنه ای است... تودعاهای دست جمعیه شب قبل از عملیاته ...تو نفس های آخر جانباز شیمیاییه که خوش حاله داره به جمع دوستانش می پیونده ... تو خدا خدا کردن ماست وقتی کارمون گیره ... تو لحظاتیه که این قدر توبه شکستیم خجالت می کشیم بازم بگیم غلط کردیم ....تو دردهای یه مادره ... تو شب بیداری ها و نگرانی هاشه ....تو دستای خشن پدره ... تو....

 

ما آدما بهم نیاز داریم وابسته می شیم و محبت داریم بر منکرش لعنت اما محبت گذراست و تحت عوامل برون سازمانی! پس مادیه نه معنوی !

حتی ممکنه به نفرت بدل بشه یا اگه بهش نرسیم خیلی زود تموم بشه و از بین بره اما عشق این طور نیست زندگی سخته گرچه کلمات سخت و آسون رو ما آدما در جهت منافعمون ساختیم و به نسل های بعدی انتقالش دادیم سخته چون آزمایشه ! زندگی حقیقی رویا نیس... چرا ما انسان ها خیال بافیم و وقتی معنای حقیقی زندگی رو می فهمیم که در بستر مرگیم ؟ اما  روح ما تجلی عشق خداونده شاید آدم چون سختی کشید معنای عشق رو عوض کرد چون به درخت ممنوعه رسید ازش سیب خورد و عشق خدا رو نادیده گرفت ونسلش رو در گناهش شریک کرد و ما انسان ها کم کم دل بسته ی دنیا شدیم و آیینه ی قلب های پاکمون رو غبار گرفت کم کم جسارتمون به اون جا رسید که عشق رو قربانی کردیم و پیامبر و امام کشتیم تا لذت ببریم ! تا کسی یادآور این نباشه که گناه بزرگ ما کشتن عشقه و خودمون رو به خواب زدیم و برخی به خاطر منافعشون اجازه ندادند قلب های عده ی دیگرکه گناهشون جهلشونه بیدار بشه و اجازه نمی دهند ... اما مگر نه این که خداوند هر آن که را که بخواهد هدایت می کند ....و مکروا و مکر ال... و ال... خیر الماکرین .... ما می دونیم روابط گناه آلودی که این روزا مثل غده ی سرطانی جامعمون رو فرا گرفته اشتباهه اما برقرارش می کنیم ... عزیزان به قول سعدی بزرگ:

زینهار از قرین بد زینهار و قنا ربّنا عذاب النّار

از دوستانی که شما رو به اشتباه ترغیب می کنند و یا نسبت به اشتباهاتتون بی تفاوتند بر حذر باشید مبادا شما رو به کژی و آلودگی بکشونند.

عزیزان سال ها از پیروزی خون بر شمشیره می گذره بیاید قول بدیم دیگه این قدر   بی تفاوت نسبت به اون دسته گل های پرپر شده نباشیم ... بیاید اشتباهاتمون رو تموم کنیم و عاشق باشیم عاشق عشق حقیقی و پاک و متواضع                وبی ادعا باشیم :

بیایید تا دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد

 

ایران امروز مدیون رنج ها و عشق عظیم کسانی است که در جامعه گم نامند... که در گوشه ی آسایشگاه ها در

 عذابند و فراموش شده اند.... تنها نباید در دهه فجر و سالگرد دفاع مقدس به یادششان باشیم... نباید آنان را فقط

برای فخر فروشی و افتخار ذخیره کنیم...خدا را کسی کاری کند ............................................................................

 

به پاس هر وجب خاکی ازاین ملک                       چه بسیار است آن سر ها که رفته                               

 

ز مستی بر سر هر قطعه زین خاک                          خدا داند چه افسر ها که رفته

می خوام بگم ..بنویسم که خسته ام ...از گشتن ... از بی سر پناه بودن ... از        بی عشق

بودن ...بگم که خسته ام از پیمودن این جاده طولانی زندگی از به هیچ آبادی ای نرسیدن..بگم که دارم

 دیوونه می شم ..نه دیوونه شدم از این هوای خفه ... از این سکوت وحشتناک ...بگذارید بگم این

حقیقت بزرگ رو که در کتاب های تاریخ و در بازی کلمات گم شده ...عشق حقیقی ؟ ...عشق وجود

نداره .. نه ! نه هرگز بین آدمیان عشقی وجود نداره ...عشق احساس انسان به خدا هم نیست ..عشق

وابسته نیست.... مجرّده ....هرگز تسلیم نمی شه ... عشق وفاداره ...دنبال منفعت و سود نیست .. بسّه

 فریب... بسّه نیرنگ ، دروغ ...عشق صادقه ..اهل ریا نیست ...عشق احساسی نیست که بنده به خدا

 داره احساسیه که خدا به بندش داره به انسان ها داره ... که بی منت به تو لطف می کنه ...وجودت

رو ایجاد می کنه ... فهمیدم راز خدا در جان بخشیدن به انسان ها چی

بود...........ع.............ش....................ق.........................عشق !  

خدا با مهر و محبت به وجودنت روح دمید و بهشت رو به تو وا گذار کرد اماذ وای از پایمال کردن

عشق .. وای از گناه آدم .. از بین بردن و کشتن عشق گناهی نا بخشودنیه لکه ننگی است بر دامن

روح هرانسان که تنها با آتش پاک می شه ... عشق بین آدما وجود نداره .... چه قدر برای سود جویی

به دیگران نزدیک می شیم و از جملات معروف دوستت دارم ، عاشقتم استفاده می کنیم .... حتی اگر

عشقی هم وجود داشته باشه نسل حاضر ..ماها که فقط ادعا داریم ...حرمت عشق رو ما

شکستیم ... ))


نوشته شده در چهارشنبه 89/3/12ساعت 2:35 عصر توسط سرو سیاه نظرات ( ) |

 همه آفاق گرفته است صدای سخنم

تو از این طرف نبندی که ببندی دهنم

 

راست در قصد سر و چشم کج اندازان است

نه عجب گر بهراسند ز تیغ سخنم

 

آستینی نگرفتم که ببوسم دستی

بوسه گر دست دهد بر قدم دوست زنم

 

باش تا یوسفم از چاه برآید بر گاه

کآورد روشنی دیده از آن پیرهنم

 

 

نتوان عاشق فرزانه به افسانه فریفت

من به هیچ آیه و افسون دل ازو بر نکنم

 

نه چراغی است دل من که به بادی میرد

دم به دم تازه شود آتش عشق کهنم

 

برس ای موکب نوروز خوش آوازه که باز

زحمت زاغ زمستان ببری از چمنم

 

سایه! شعرم به دل دوست نشسته است و خوش است

کاروان برده به منزل، چه غم از راهزنم.  سایه

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/3/12ساعت 2:31 عصر توسط سرو سیاه نظرات ( ) |


Design By : Pichak