سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























خلوــــــــت مســــــــــــــــــــــتان

و نترسیم از مرگ

مرگ پایان کبوتر نیست

مرگ وارونه ی یک زنجره نیست

مرگ در ذهن اقاقی جاری است

مرگ در آبی و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد

مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید

مرگ با دخوشه ی انگور می آید به دهان

مرگ در حنجره ی سرخ گلو می خواند

مرگ مسوول قشنگی پر شاپرک است

مرگ گاهی ریحان می چیند گاه در سایه نشسته است و به ما می نگرد

و همه می دانیم

ریه های لذت پر اکسیژن مرگ است...

                                                   سهراب سپهری

مرگ از زندگی پرسید : این چه حکمتی است که باعث میشود من تلخ و تو شیرین جلوه کنی؟

زندگی لبخندی زد و گفت : دروغ هایی که در من نهفته است و حقیقت هایی که تو در وجودت داری .

 

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/12/19ساعت 12:59 عصر توسط سرو سیاه نظرات ( ) |


Design By : Pichak