خلوــــــــت مســــــــــــــــــــــتان
علی ساعت به ساعت می رود تا مرز بیهوشی چراغ عمر مولا می گذارد رو به خاموشی صدای واعلیا تا به گردون می رود امشب ز چشم زینب و فرق علی خون می رود امشب چشمان اشک بارم را رو به در یچه تاریخ می گشایم و سفر می کنم به قرن ها پیش درمیان کوچه های خلوت کوفه قدم زنان پیش می روم سایه سکوت بر سر شهر گسترده شده و این سکوت عجیب حزن آلود است هم چنان که پیش می روم قامت بلند مردی در نظرم می آید که لباس خشن وکهنه ای بر تن دارد می اندیشم که حتما از نیازمندان است از هیبتش اندامم به لرزه می افتد کیسه ای بر دوش دارد و گاه بر در خانه ای می ایستد در میزند چیز ی روی زمین می گذارد وبه راه می افتد کنجکاو می شوم بر در خانه ای می ایستم و از زنی می پرسم که این بسته چیست وآن مرد کیست؟دست ها را به آسمان بلند کرده در حق مرد ناشناسی که شبانه غذایی به او و اطفال یتیمش می رساند دعای خیر می کند و می گوید شوهرش مدتهاست که چهره در نقاب خاک کشیده است این مرد به او و فرزندانش سر می زند کودکانش را روی شانه های نیرومند وپهنش نشانده با آنان به بازی می پردازد و در کارهای خانه او را یاری می کند دوباره به راه می افتم گویی کار مرد به پایان رسیده رو به روی در خانه ی کوچکی می ایستد و وارد می شود آن جا کجاست آه فهمیدم ازسخنانش یافتم که خانه ی دخترش است سفره ای پهن می شود ومرد نان و نمکی به عنوان سحری می خورد آوای خوش اذان به گوش می رسد به پا می خیزد تا به مسجد رود داخل حیاط پرندگان سروصدابه راه می اندازند می خواهند جلوی بیرون رفتنش را بگیرند لباسش در آستانه در به قفل گیر می کند شاید که پاهایش نیز او را منع می کنند اما مرد مصمم است راست قدم بر می دارد روح والایش اجازه ی ایستادگی برابر فرمان خداو خواست نمی دهد به سوی مسجد پیش می رود فضای کوفه از عطر بهشت پر می شود.......... شهادت مولی متقیان امیرالمومنین حضرت علی(ع) به پیشگاه حضرت ولی عصر (عج) و به همه ی شیعیان و دوست داران آن حضرت تسلیت عرض می کنم. با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در شب های عزیز قدر دعا برای فرج امام زمان ارواحنا فداه را ز یاد نبر ید. علی جان،درشام غریبانت به همراه دیگر یتیمان کوفه کاسه شیری به دست شمعی روشن می کنم وبر بی پدر شدن جهان می گریم. امشب دلم به میهمانی شقایق ها رفته؛امشب تمام قاصدک ها را به سوی خدا پرواز می دهم دلم از عطر دعا پر است: خدا خدایا خدایا خدایا مرا به حال خود مگزار مگزار من هم ابن ملجم باشم مگزار از مردم کوفه باشم مگزار ز دار و دسته یزید بشوم !خدایا مهدی تنهاست مهدی تنهاست و من در این ظلمت پی کورسوی امیدی می گردم تا خود را به کاروانش برسانم اما می دانم که مرا لیاقت این عشق نیست خدایا بس نیست این دلتنگی؟بس نیست این بی پدری؟خدایا ظهورش برسان مهدی جان بیا بیا که جهان در انتظار توست بیا که ما به اندازه ی تمام مجنون های عالم پریشانیم بیا خواب این ظلمت را با نور رخت آشفته کن بیا که جهان در انتظار توست! اللهم بحق علی (ع) بحق ولیت بحق آن که گویند در معراج با صدای او با محمد(ص) سخن گفتی اللهم عجل لولیک الفرج
Design By : Pichak |